اول از همه سال جدید میلادی رو به کسانی که دنبال بهانه ای میگردند برای شاد بودن تبریک میگم.
یه چند مدتی نتونستم آپ کنم از همه ی هواداران عزیز تیم برتون عذر خواهی میکنم.
با یه خبر عجیب دیگه از تیم برتون برگشتم. شما تا حالا مرغ ، کباب ، جوجه و ... رو سرخ کردید حتما. ولی نه با لامبورگینی. خودتون ببینید تیم برتون ما برای شام کریسمسش چطوری
بوقلمونشرو سرخ کرده.
به گزارش " Daily Mail" تیم برتون بوقلمون روز کریسمس خود را با شعله اگزوز اتومبیل " لامبورگینی اونتادور" 300 هزار پوندی خود بریان کرد.
تیم برتون یک بوقلمون خریده، آن را در نوک یک چنگال قرار داده، آن را جلو اگزوز یک لامبورگینی قرار داده و از دوستش خواسته تا آنجا که می شود به این ماشین گاز بدهد. نتیجه اش هم شده:
قرار گرفتن یک بوقلموی سوخاری در وسط شام کریسمس خانواده! (تیم برتونه دیگه)
نظرات شما عزیزان:
adeledepp
ساعت19:47---21 آذر 1393
سلام
وب سایتت خوشگله
به منم سر بزن
adeledepp.blogfa.com
منتظرتمااااااااا} ;-
mahsa & parisa Depp
ساعت17:35---8 فروردين 1393
خواهش
ما وظیفمون روحیه دادن به دپیستاس پاسخ:
من چون وبلاگم روزی 100 تا به بالا بازدید داشت همین برام کافی بود تا به کارم اداممه بدم. با این که نظر نداشتم . ممنون بابت نظراتتون
mahsa & parisa Depp
ساعت0:52---6 فروردين 1393
افرین به این همه اراده
ما با وجود اینکه تازه دپیست شدیم ولی تا اخرش هستیم کنارت پاسخ:
ممنون . من حتی اگه وبم یک بازدید کننده هم داشته باشه پست میذارم . ممنون بابت روحیه و انرژی دادن :)
mahsa & parisa Depp
ساعت15:42---4 فروردين 1393
سلام خوبی ادوارد؟چرا یهو اینجوری شد پ؟
مادوتا با وب تو و با خوندن نظراتتون عاشق جانی و تیم شدیم ولی الان همه وبشونو تعطیل کردن تو هم تعطیل کردی یا بازم اپ میکنی؟ پاسخ:
سلام مهسا جون . ممنون خوبم . شما خوبی ؟ والا همه رفتن ولی من هستم تا آخرش . الان جدیدا خبری از تیم برتون نیومده هر بیاد آپ میکنم
توی همین هفته یا هفته ی آینده انیمیشن فرانکنوینی رو میبینم
از کلیپش متوجه شدم اون پسره همون بچگی ویکتور وندورته چون صورتش همون بود
یه پروانه ای هم توی کلیپ بود دست ِ اون دختر ِ خیره حس کردم شاید پروانه هایی باشه که عروس مُرده به اونا تبدیل شده باشه
البته من هنوز انیمیشن ُ ندیدم نمیدونم تا چه حد حرفام درستن خواهش میکنم وظیفه ام بود. من خودم کلیپ رو خیلی دوست دارم. فرانکن وینی رو هم حتما با کیفیت بالا ببینید
به این نکته ی ظریف دقت کردی که وینست همون کودکی ویکتور وندورت بود ؟ " البته کودکی ِ نمادین "
وینست همیشه توی ذهنش کابوس همسر زیباشو میدید که از فرای قبر اونو صدا میزنه و تقاضاهای وحشتناکی داره ( دیالوگ وینست)
و این مشخص میشه که ویکتور وندورت از کودکی رویای عروس مُرده رو میدیده
رویایی که در دل یه کابوس خزیده بود ..
همینطور توی فیلم عروس مرده یه سکانسی هست که پدر ویکتوریا میگه " ما طبق نقشه پیش میریم حتی بدون وینست"
بعد مادر ویکتوریا گوش زد میکنه که " ویکتور ! "
و پدر ویکتوریا میگه " همون ! "
اینجا یه مخاطب عام حس میکنه که اینا فقط یه اشتباه لفظی ــه و پدر ویکتوریا ؛ اسم داماد "ویکتور" رو اشتباهی و از روی فراموشی وینست صدا میزنه
ولی مخاطب خاص میفهمه که این فقط یه یادآوری از طرف کارگردانه که میخواد یادت بندازه وینست همون ویکتوره دقیقا همینطوره . شما توی اکثر فیلم های برتون میتونی این رابطه رو ببینی مخصوصا بین فیلم های عروس مرده ، وینسنت و فرانکن وینی . به عنوان مثال توی انیمیشن فرانکن وینی یه سگ وجود داره به نام اسپارکی و توی انیمیشن عروس مرده سگی به نام اسکرپس وجود داره. و توی هر دو انیمیشن اسم شخصیت اصلی ویکتور هست . که میشه گفت ویکتور فرانکن وینی کودکی های ویکتور عروس مرده است اسکرپس همون اسپارکیه که به مرور زمان فقط استخون هاش باقی مونده. و به نکته ی خوبی اشاره کردید فقط یه برتونیست واقعی میتونی این چیز ها رو در شاهکارهای استاد برتون بفهمه ;)
یادته اون لحظه ای که سوئینی تاد گفت " حالا دست هایم کامل شدن" وقتی بعد از سالها رسیده بود به خونه اش و تیغ آرایشگری رو گرفته بود دستش و پنجره ی زیرشیروونی اشاره میکرد ؟
اون لحظه سوئینی داشت یاد ِ روزایی میفتاد که ادوارد بود..
یاد ِ روزایی که دستاش قیچی بود
تیغ بود .. پاسخ:
کلا تمام فیلم های تیم برتون به نحوی با هم ارتباط دارن مثل عروس مرده و فرانکن وینی
zahra
ساعت14:23---12 بهمن 1392
آرع....یادم میاد همین پارسال بود هعلی ولو بودیم تو وبه هم...
عروسی میگرفتیم...تو تو دادگاهت محکوم میکردی)
هعی...
حیف...کاش بشه دوباره دوره هم جمعـ بشیم و
بحرفیم...((
راستی تو پارسال کنکور داشتی...نعـ{؟؟}
چی کار کردی{؟؟} پاسخ:
انشالله بچه ها دوباره جمع بشن دور هم .
آره کنکور دادم دانشگاه صدا سیما تهران شبانه قبول شدم الان دانشگا شیرازم . احتمالا شیراز انصراف میدم میام تهران .
زهرا
ساعت15:21---11 بهمن 1392
سَلآمـ...خوبی{؟}
اِدی...چه خوب که حَدِ اَقَل تو نَرَفتی...
هَمه تو وبآشون خُدافِظی کَردَن...
شنآختی یآ نَعـ{؟؟}
مَن زَهرآم...یآ هَمون زَری دِپیستی:|
خیلی دِلَم وآسه تو ولادَن و مهسا ویآسی و سپیده و بلوم و کتی تَنگ شُده بود...
پاسخ: مگه میشه نشناسم زهرا جون. آره دیگه نمیشه مثل قبل جمع بشیم و حرف بزنیم . حیف اون روز ها زود گذشت :(